بانو طلبه استاد زینب رفیعی : مرد روستایی و شیخ مفید

مردی از روستایی نزد شیخ مفید آمد و درباره زنی حامله که فوت کرده بود، پرسید که آیا باید شکم زن را پاره کنند و بچه را بیرون بیاورند یا اینکه او را با بچه دفن کنند. شیخ مفید پاسخ داد که باید زن را با بچه دفن کنند. اما در راه بازگشت، مردی اسب‌سوار به آن مرد روستایی رسید و گفت که شیخ مفید نظرش را تغییر داده و باید شکم زن را پاره کنند و بچه را بیرون بیاورند. مرد روستایی همین کار را کرد. وقتی این اتفاق به گوش شیخ مفید رسید، او گفت که کسی را نفرستاده و این مرد اسب‌سوار باید امام زمان (عج) بوده باشد. این ماجرا باعث شد شیخ مفید تصمیم بگیرد که دیگر احکام دینی را بیان نکند، اما امام زمان (عج) نامه‌ای برای او فرستاد و گفت که بیان احکام دینی وظیفه اوست و ایشان از او حمایت خواهند کرد.

جهت مشاهده سخنرانی کلیک نمایید

Check Also

حجت الاسلام هادی فراهانی نسب : سید بحرالعلوم

روزی سید بحرالعلوم در حرم امام حسن عسکری (ع) در سامرا مشغول نماز بود. در …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *